با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+يا خدا!
خبر آمد که سردار حسين همداني رفت.
لحظهاي که خبر به جانم نشست ، بيش از آنکه به سردار فکر کنم از جا ماندگي خودم حالم گرفت.
سردار که بايد ميرفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز اين ، زيبنده سردار بود.
اين مائيم که در اين هندسه حضور ، حصاري به قد عاداتمان به دور خويش کشيدهايم و سردارِ سربدار اين هندسه را بر هم زد و رفت.
سردارِ سربدار حسين همداني ، آن سيماي سفيد کرده در آسياب جهاد سالهاست که ميرفت و ما گمان کرديم در کنارمان است. او بازمانده قافلهاي بود که سالارش حاج احمد متوسليان بود.
گمانم اکنون سردار سليماني غصهدار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوايي شدهاند. ولي شما مرغان وحشي کجا و ما اهلي شدگان در قفس عادات کجا. آيا کسي صداي ما را ميشنود؟ آيا اميدي براي ما هم هست؟ - وبلاگ گروهي تيسير
+سلام به شمـــا
و همگي دوستاني که با ما همراه بودند
و ان شاء الله در آينده هم در خدمت ايشان خواهيم بود.
اينکه جملات را جمع مي بندم و *"مـــا"* مي گويم،،
به اين دليل است که کار ما گروهي است.
و به حول و قوه ي الهي شاهد انتشار و باز نشرِ مطالب اعضاي گروه خواهيم بود.
ارادتمند همگي محمد اميدواري ابرقويي
*گــروه تَيسـيـر*
در اين صفحه که با هدف ارتباط بيشتر با کاربران فضاي مجازي راهاندازي شده است تصاوير ناب، جملات قصار، کليپ، پوستر، خاطرات، زندگي به سبک مطهري و ... از اين شهيد بزگوار در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت. - وبلاگ گروهي تيسير
+به نام خدا
به بهانه ي تشييع پيکرهاي مطهر شهداي غواص در کشور...
در روايات آمده است هنگامي که محتضر در حال جان دادن است، لباسهاي روي سينه را کم کنن تا جان دادن براحتي صورت بگيرد و ...
اما نگفتن دستش را با سيم ببندند و با شکنجه هاي وحشتناک خاک بر روي سينه اش بريزند و...تصورش هم انسان را زنده به گور ميکند...
لباسِ تنگ، چسبان و پلاستيکيِ، غواصي
درست تا زيرلبت را محکم پوشانده
دست و پاهاي بسته..
.
درست تا زيرلبت را محکم پوشانده
دست و پاهاي بسته
کنارِ رفقايِ جوان، زخمي
نميداني چه ميشود.. تير خلاص يا شکنجه در اردوگاه..؟؟
اما
صداي بلدوزر، وحشت را در نفست به بازي ميگيرد...
خدايا به فرياد رس...
تنهاي تنها...
دستهاي با سيم بسته ات را تکان ميدهي
دلت با تمامِ بزرگيش، قربان صدقه هاي مادر را طلب ميکند...
هوا براي نفس کشيدن نيست... - وبلاگ گروهي تيسير
هوا براي نفس کشيدن نيست...
اکسيژن ذخيره شده ات را به يادگار از دريا ميهمانِ ريه هايِ خاک ميکني..
اما انگار خاک ظالم است.. هي سنگين و سنگين تر ميشود
دلت نفس ميخواهد
ريه هايت خواهش ميکنند، جرعه ايي زندگي را..
مهمان نوازي ميکني
عميق
اما خاک
فقط خاک است که در ريه ات، گِل ميشود
صداي ترک خوردن استخوانهايِ قفسه ي سينه ات را ميشنوي...
دوست داري گريه کني و مادر باشد تا بغلت کند.... - وبلاگ گروهي تيسير
سلام عليکم ادامه ي راهشان به اينست که شکر گزار باشيم براي نعمت هاي خداوند. منظورم همه ي انواع نعمت هاست حتي آن نعمت هايي که ما خبر نداريم. - وبلاگ گروهي تيسير