سفارش تبلیغ
صبا ویژن

7 راهکار معصومین(علیهم السلام) برای برخورد با جاهلان

یکی از س?الات مهمی که ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته است. این است که در برابر بداخلاقی و بدرفتاری جاهلان و بی ادبان چه باید کرد؟ قطع رابطه؟ بی تفاوتی؟ پاسخ دندان شکن دادن؟ مقابله به مثل؟ عفو و گذشت؟


پاسخ را با استفاده از متون اسلامی در حوزه نحوه برخورد انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام با جاهلان مرور می کنیم:

1- در قرآن سوره اعراف آیات 65 تا67 چنین آمده است: به سوی قوم عود برادرشان هود را فرستادیم گفت: ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما معبودی جز او نیست – سران قومش که کافر شدند گفتند بی تردید ما تو را در سفاهت می بینیم و بی تردید ما تو را از دروغگویان می انگاریم. [در پاسخ این بی ادبی کافران] گفت: ای قوم من هیچ نابخردی در من نیست بلکه من فرستاده ای از جانب پروردگار عالمیانم.

2-یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در زیر برق آفتاب، به خواب رفته بود و عرق از سروروی او سرازیر بود، حضرت پیامبر از آنجا می گذشت و چون او را بدین حال دید از عبای خود سایبانی برای او درست نمود و خود در آن سو، به قدم زدن پرداخت و آن فرد چون بیدار شد و سایبان و پیامبر را دید از شرم به دست و پای پیامبر افتاد و در زمره ی یاران او شد. (استاد مطهری بنقل از داستان و راستان) عجیب تر اینکه پیامبر قاتل حمزه (عموی خود) را بخشید و بعد از فتح مکه همه دشمنان را عفو فرمود.

3- حضرت عیسی (علیه السلام) از محلی عبور می نمود عده ای جهود به ایشان بی ادبی کردند اما حضرت این گونه جواب می فرمایند؟

حضرت فرمود: بله آنها آنچه داشتند از خود بروز دادند و من نیز آنچه در باطن داشتم اظهار نمودم.

4-امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «یعفو عمن ظلمه » – پرهیزکاران کسانی هستند که ستم کاران خود را عفو می کنند. (نهج البلاغه خطبه 184)

این حدیث برپایه این آیه از قرآن کریم است که فرمود: [یکی از صفات پرهیزکاران این است که] خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. (آل عمران /134)

گذشت و عفو امیرم?منان در مورد مخالفان و حتی یاران قابل خود تا حدی است که در آستانه ی مرگ در وصیتی به فرزندانش می گوید: اگر زنده ماندم خود اختیار خون خویش را دارم و اگر بمیرم مرگ وعده گاه من است اگر عفو کنم برای من نزدیک شدن به خدا و برای شما نیکی و حسنه است پس عفو کنید. آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد.(نهج البلاغه – نامه 23)

"امام علی (علیه السلام) با خوارج در منتهی درجه ی آزادی و دمکراسی رفتار کرد روزی امام علی (علیه السلام) بر منبر بود (علی علیه السلام خلیفه و خوارج رعیت بودند) مردی آمد سئوالی کرد علی بالبداهه جواب گفت: یکی از خوارج از بین مردم فریاد زد (خدا بکشد این را چقدر دانشمند است) دیگران خواستند متعرضش شوند علی (علیه السلام) فرمودند رهایش کنید او به من تنها فحش داد 

5- امام باقر (علیه السلام) را باقرالعلوم می گفتند یعنی شکافنده ی علوم مردی مسیحی بصورت مسخره و استهزاء کلمه ی "باقر" را تصحیف کرد به کلمه "بقر" یعنی گاو – و به آن حضرت گفت: "انت بقر" یعنی تو گاوی، امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند با کمال سادگی گفت: نه – من بقر نیستم من باقرم مسیحی گفت: مادرت سیاه و و بی شرم و بدزبان بود. فرمود: "اگر این نسبت ها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهانش بگذرد. و اگر دروغ است خداوند از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی"  مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد کافی بود که انقلابی در روحیه ی مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند مرد مسیحی مسلمان شد.( به نقل از داستان راستان نوشته استاد مطهری)

6-جالب تر از همه این بود که "امام علی (علیه السلام) با خوارج در منتهی درجه ی آزادی و دمکراسی رفتار کرد روزی امام علی (علیه السلام) بر منبر بود (علی علیه السلام خلیفه و خوارج رعیت بودند) مردی آمد سئوالی کرد امام علی بالبداهه جواب گفت: یکی از خوارج از بین مردم فریاد زد (خدا بکشد این را چقدر دانشمند است) دیگران خواستند متعرضش شوند امام علی (علیه السلام) فرمودند رهایش کنید او به من تنها فحش داد.

7-  در کتاب الارشاد (ج2 ص145) چنین آمده است: برخی از اصحاب امام سجاد (علیه السلام) نقل می کنند که مردی از خویشاوندان امام (علیه السلام) در برابر آن حضرت ایستاد و به فحش و ناسزا و دشنام پرداخت حضرت پاسخی نداد. بعد از رفتن آن مرد، حضرت به همراهانش فرمود: دوست دارید با من بیایید تا پاسخ مرا به او بشنوید؟ عرض کردند بله امام راه افتاد در بین راه این آیه از قرآن را تلاوت می فرمودند: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ .» (ال عمران /134) ؛«...فرونشانندگان خشم و بخشایندگان ( لغزش های ) مردم اند ، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. »

یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در زیر برق آفتاب، به خواب رفته بود و عرق از سروروی او سرازیر بود، حضرت پیامبر از آنجا می گذشت و چون او را بدین حال دید از عبای خود سایبانی برای او درست نمود و خود در آن سو، به قدم زدن پرداخت و آن فرد چون بیدار شد و سایبان و پیامبر را دید از شرم به دست و پای پیامبر افتاد و در زمره ی یاران او شد

با شنیدن این آیه متوجه شدیم که حضرت پاسخ آن شخص را آنطور که ما فکر می کردیم نخواهد داد. حضرت رفت تا به در خانه آن مرد رسید و فرمود: به صاحب خانه بگویید علی بن الحسین بیرون ایستاده وی در حالیکه آماده شرارت بود از خانه بیرون آمد و شک نداشت که حضرت برای تلافی آمده است اما  امام سجاد (علیه السلام) با نرمی فرمودند: برادر! تو اندکی پیش نزد من آمدی و آنچه می خواستی گفتی اگر آنچه گفتی در من هست من هم اکنون از خداوند آمرزش می طلبم و اگر در من نیست از خدا می خواهم تو را بیامرزد.

آن مرد میان دو چشمان حضرت را بوسیده و عرض کرد من چیزهایی را گفتم که در شما نبود و خودم به آنچه گفتم سزاوارترم."

دعای امام سجاد (علیه السلام) را فراموش نکنیم که می فرمایند: خدایا بر پیامبر و دودمانش درود فرست و توفیق ده و یاری کن در برابر کسی که با من ناراستی می کند، خیر خواهانه رفتار کنم، کسی را که از من دوری می گزیند به نیکی پاداش دهم، هر که مرا محروم می سازد به او عطا و بخشش کنم و هر که با من قطع رابطه می کند صله رحم کنم. هر که مرا غیبت می کند نیکی هایش را یاد کنم.(صحیفه سجادیه – دعای 20 مکارم الاخلاق)

در پایان ذکر این مهم لازم است که انسان های خدایی در برابر مسائل و بی ادبی هایی که علیه شخص خودشان انجام می شد گذشت می کردند نه در برابر قانون و ارزشهای دینی.




تاریخ : یکشنبه 94/2/6 | 1:30 عصر | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

  • paper | ماه موزیک | راه بلاگ