سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاثیر متقابل روح و جسم از منظر طب سنتی ایرانی

 

تاثیر متقابل روح و جسم از منظر طب سنتی ایرانی

در دیدگاه پزشکان ایرانی، شناخت و درمان بیماری‌ها بر مینای تاثیر متقابل جسم و روح می باشد. همچنین تغییر مزاج(طبع) و تغذیه بر رفتار و اخلاق انسان تاثیر گذار می باشد.  مثلاً کودکان نباید در شرایطی قرار گیرند که خشم و ترس و اندوه و... بر آنها غلبه کند، زیرا این‌ رفتارها، خود سبب از بین رفتن تعادل طبع آدمی می‌شوند؛ مثلاً خشم، مزاج را بیشتر از حالت اعتدال گرم می‌کند. اندوه، خشکی مزاج به بار می‌آورد. پژمردگی و کم‌ارادگی، نیروی روانی را سستی می‌بخشد و مزاج را به سوی سردی و رطوبت بیش از حد گرایش می‌دهد؛ لذا در خوش خلقی، بهبودی تن و روان نیز هست.

در طب سنتی، هر فردی یکی از مزاج‌های چهارگانه را دارد که هر مزاج، واجد خصوصیات اخلاقی و رفتاری و ظاهریِ ویژه‌ای می‌باشد: صفرا(گرم و خشک)، دم(گرم و مرطوب)، بلغم(سرد و مرطوب) و سودا(سرد و خشک). البته به گفته حکما و پزشکان، بهترین حالت در هر مزاجی، حد تعادل آن می باشد که در این حالت سلامتی حاصل خواهد شد. 

 

منبع: چه طبعی دارید، دکترمحمد پورفخاران و دکتر علی منصوری، مرضیه نوری آق قلعه، با مقدمه دکتر حسین خبراندیش، نشر ابتکار دانش، تهران، 1390

 

 




تاریخ : سه شنبه 94/10/15 | 4:17 صبح | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

تغذیه از منظر طب اسلام (پیوند مزاج و اخلاق امیر مؤمنان علی علیه

 

پیوند مزاج و اخلاق امیر مؤمنان علی علیه السلام

من صفی‏ مزاجه‏ اعتدلت طبائعه و من اعتدلت طبائعه قوی أثر النفس فیه و من قوی أثر النفس فیه سما إلى ما یرتقیه و من سما إلى ما یرتقیه تخلق بالأخلاق النفسانیة و أدرک العلوم اللاهوتیة و من أدرک العلوم اللاهوتیة صار موجودا بما هو إنسان دون أن یکون موجودا بما هو حیوان و دخل فی باب الملکی الصوری و ما له عن هذه الغایة معبر


هر که مزاجش صفا یابد، طبع هایش اعتدال یابد و آنکه که طبایع او اعتدال یافت، تأثیر نفس در او قوى و عمیق شود، و کسى که تأثیر نفس در وجودش قوى شد راه ترقى و تعالى را مى‏پیماید و به اوج کمال میرسد، و کسى که به کمال خود رسید متخلّق به اخلاق روحانى مى‏شود، و کسى که به خلقیّات نفسانى و صفات روحانى متّصف گردد، انسانی خواهد بود با صفات انسانیّت؛ نه آنکه حیوانى  با خلق و خوى بهیمیّت.

 منبع: الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، عاملى نباطى، ، نشر المکتبة الحیدریة، نجف، 1384 ق. ج‏1 ، ص214.

 

v




تاریخ : سه شنبه 94/10/15 | 4:14 صبح | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

رابطه اخلاق و معنویت با تغذیه در قرآن کریم(2)

 

لقمه حرام و شراب و قمار، زمینه انحرافات اخلاقی


الف. «سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ اکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» (مائده/42)

آنها [برخی یهودیان لجوج] به دقت به سخنان تو گوش مى‏دهند [تا دستاویزی پیدا کنند و آن را] تکذیب کنند و بسیار مال حرام مى‏خورند!


ب. «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاه‏» (مائده/91)

شیطان مى‏خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد.


 




تاریخ : پنج شنبه 94/10/10 | 10:17 صبح | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

رابطه اخلاق و معنویت با تغذیه در قرآن کریم(1)

غذای پاک و حلال؛ مقدمه تقوا، شکر، عمل صالح و دوری از شیطان 

 

الف. «وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ‏» (مائده/88)

و از نعمتهاى حلال و پاکى که خداوند به شما روزى داده است، بخورید! و تقوا پیشه کنید.


ب. «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ‏» (بقره/172)

از نعمت‌هاى پاکى که به شما روزى داده‏ایم، بخورید و شکر خدای را به‌جا آورید.


ج. «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»‏ (بقره/168)

از نعمت‌های حلال و پاکبزه‌ای که در زمین است بخورید و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید!


د. «کُلُوا مِنَ الطَّیِباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مومنون/51) 

از غذاهاى پاک بخورید و عمل صالح انجام دهید.

 

 




تاریخ : پنج شنبه 94/10/10 | 10:15 صبح | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

تاثیر تغذیه در اخلاق از منظر طب اسلامی با رویکرد تربیت تغذیه ای

تاثیر تغذیه در اخلاق از منظر طب اسلامی

(مقاله یکم از سلسله مقالات تربیت تغذیه ای کودکان)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به‌جای مقدمه

یکی از مکاتب مهم طبی در زمینه پزشکی، مکتب طب اسلامی است که البته با طب سنتی و ایرانی تفاوت دارد. تفاوت مهمی که پزشکی اسلامی را از سایر مکاتب طبی دنیا ممتاز ساخته است، توجه جدی به جنبه‌های روانی و اخلاقی در کنار ساحات جسمی بدن است. پزشکی مدرن با همه پیشرفت‌هایی که داشته است، متاثر از مکاتب مادی و اومانیستی، به جنبه‌های روحی و ذهنی توجه اصیل نداشته است.

طب سنتی و ایرانی هر چند اشاراتی در این زمینه دارد، اما با طب اسلامی فاصله دارد و البته پزشکی اسلامی منحصر در کتب حدیثی منتشره با این عنوان نیست؛ بلکه باید کار اجتهادی علمی روی این مطالب به صورت سازماندهی شده و گروهی انجام داد، تا پختگی لازم را پیدا کند. ظاهرگرایی، عجله، دست‌کم گرفتنِ میراث عظیم اسلامی،عدم التفات به مبانی مستحکم طب ایرانی‌ـ‌اسلامی و عدم سرمایه گذاری جدی در مسیر تحقیقات عمیق، از موانع جدی پیش روی ماست.

 


چند نکته مهم

الف. این مجموعه به دنبال پیچیدن نسخه برای بیماران روحی نیست. غرض، بیان وجود رابطه جدی بین طب، تغذیه و اخلاق است که جا دارد پیرامون آن تحقیق گسترده ای صورت بگیرد.

ب‌.   در بیماری‌های اخلاقی نیز مثل بیماری‌های جسمی باید به طبیب حاذق در این فن مراجه کرد، صرفِ خواندن اینگونه مطالب، برای درمان بیماری‌های اخلاقی، کافی نیست.

ج‌.     آنچه در این نوشتار به عنوان دارو ذکر می‌شود، نباید به عنوان درمان قطعی تلقی گردد. آری، این داروها به عنوان جزئی از درمان بیماری (با تشخیص طبیب حاذق) تاثیر خواهد داشت.

 


یک داستان

آورده‌اند روزی شریک بن عبدالله بر مهدى خلیفه عباسى وارد شد. خلیفه بدو گفت: «از بین این سه کار، موظّفی یکی را اختیار کنی!»  شریک بن عبدالله پرسید: «کدام سه؟» خلیفه گفت: «یا تو را به منصب قضاوت از طرف خود منصوب کنم یا تعلیم فرزندم را برعهده‌گیری و یا لااقل در ضیافت ما شرف حضور داشته، افتخار هم غذا شدنت را به ما بدهی!»

شریک بن عبدالله با خود اندیشه کرد که قاضی شدن از طرف این خلیفه و تربیت اولادش، بلاشک همیاری ظالم است و حرام! پس عرضه داشت: «والا حضرتا! گویی سومى از همه سهل‌تر است!» آنگاه  خلیفه او را نگاه داشت و به طباخ‌باشی فرمان بداد که خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل براى مهمان ویژه دربار فراهم سازد.

القصه، شریک وارد مهمانسرای دربار شد و غذاى بسیار لذیذ و البته، حرام دربار را به کام خود کشید. باری، هنوز لقمه‌ها از عهده­ سیر کردنِ شریک بر نیامده بودند که  طباخ‌باشی رو به خلیفه کرد و گفت: «این پیرمرد بعد از خوردن این غذا، هرگز روى رستگارى را نخواهد دید!» و طباخ دربار، عجب سخن حکیمانه‌ای گفت؛ چرا که به نقل فضل ابن ربیع، بعد از این ماجرا شریک بن عبدالله هم به تعلیم فرزندان خلیفه پرداخت و هم منصب قضاوت را پذیرفت. منبع: اخلاق در قرآن کریم، آیه‌الله ناصرمکارم شیرازی، جلد اول، ص149.

 




تاریخ : چهارشنبه 94/10/9 | 10:46 صبح | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

7 راهکار معصومین(علیهم السلام) برای برخورد با جاهلان

یکی از س?الات مهمی که ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته است. این است که در برابر بداخلاقی و بدرفتاری جاهلان و بی ادبان چه باید کرد؟ قطع رابطه؟ بی تفاوتی؟ پاسخ دندان شکن دادن؟ مقابله به مثل؟ عفو و گذشت؟


پاسخ را با استفاده از متون اسلامی در حوزه نحوه برخورد انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام با جاهلان مرور می کنیم:

1- در قرآن سوره اعراف آیات 65 تا67 چنین آمده است: به سوی قوم عود برادرشان هود را فرستادیم گفت: ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما معبودی جز او نیست – سران قومش که کافر شدند گفتند بی تردید ما تو را در سفاهت می بینیم و بی تردید ما تو را از دروغگویان می انگاریم. [در پاسخ این بی ادبی کافران] گفت: ای قوم من هیچ نابخردی در من نیست بلکه من فرستاده ای از جانب پروردگار عالمیانم.

2-یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در زیر برق آفتاب، به خواب رفته بود و عرق از سروروی او سرازیر بود، حضرت پیامبر از آنجا می گذشت و چون او را بدین حال دید از عبای خود سایبانی برای او درست نمود و خود در آن سو، به قدم زدن پرداخت و آن فرد چون بیدار شد و سایبان و پیامبر را دید از شرم به دست و پای پیامبر افتاد و در زمره ی یاران او شد. (استاد مطهری بنقل از داستان و راستان) عجیب تر اینکه پیامبر قاتل حمزه (عموی خود) را بخشید و بعد از فتح مکه همه دشمنان را عفو فرمود.

3- حضرت عیسی (علیه السلام) از محلی عبور می نمود عده ای جهود به ایشان بی ادبی کردند اما حضرت این گونه جواب می فرمایند؟

حضرت فرمود: بله آنها آنچه داشتند از خود بروز دادند و من نیز آنچه در باطن داشتم اظهار نمودم.

4-امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «یعفو عمن ظلمه » – پرهیزکاران کسانی هستند که ستم کاران خود را عفو می کنند. (نهج البلاغه خطبه 184)

این حدیث برپایه این آیه از قرآن کریم است که فرمود: [یکی از صفات پرهیزکاران این است که] خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. (آل عمران /134)

گذشت و عفو امیرم?منان در مورد مخالفان و حتی یاران قابل خود تا حدی است که در آستانه ی مرگ در وصیتی به فرزندانش می گوید: اگر زنده ماندم خود اختیار خون خویش را دارم و اگر بمیرم مرگ وعده گاه من است اگر عفو کنم برای من نزدیک شدن به خدا و برای شما نیکی و حسنه است پس عفو کنید. آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد.(نهج البلاغه – نامه 23)

"امام علی (علیه السلام) با خوارج در منتهی درجه ی آزادی و دمکراسی رفتار کرد روزی امام علی (علیه السلام) بر منبر بود (علی علیه السلام خلیفه و خوارج رعیت بودند) مردی آمد سئوالی کرد علی بالبداهه جواب گفت: یکی از خوارج از بین مردم فریاد زد (خدا بکشد این را چقدر دانشمند است) دیگران خواستند متعرضش شوند علی (علیه السلام) فرمودند رهایش کنید او به من تنها فحش داد 

5- امام باقر (علیه السلام) را باقرالعلوم می گفتند یعنی شکافنده ی علوم مردی مسیحی بصورت مسخره و استهزاء کلمه ی "باقر" را تصحیف کرد به کلمه "بقر" یعنی گاو – و به آن حضرت گفت: "انت بقر" یعنی تو گاوی، امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند با کمال سادگی گفت: نه – من بقر نیستم من باقرم مسیحی گفت: مادرت سیاه و و بی شرم و بدزبان بود. فرمود: "اگر این نسبت ها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهانش بگذرد. و اگر دروغ است خداوند از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی"  مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد کافی بود که انقلابی در روحیه ی مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند مرد مسیحی مسلمان شد.( به نقل از داستان راستان نوشته استاد مطهری)

6-جالب تر از همه این بود که "امام علی (علیه السلام) با خوارج در منتهی درجه ی آزادی و دمکراسی رفتار کرد روزی امام علی (علیه السلام) بر منبر بود (علی علیه السلام خلیفه و خوارج رعیت بودند) مردی آمد سئوالی کرد امام علی بالبداهه جواب گفت: یکی از خوارج از بین مردم فریاد زد (خدا بکشد این را چقدر دانشمند است) دیگران خواستند متعرضش شوند امام علی (علیه السلام) فرمودند رهایش کنید او به من تنها فحش داد.

7-  در کتاب الارشاد (ج2 ص145) چنین آمده است: برخی از اصحاب امام سجاد (علیه السلام) نقل می کنند که مردی از خویشاوندان امام (علیه السلام) در برابر آن حضرت ایستاد و به فحش و ناسزا و دشنام پرداخت حضرت پاسخی نداد. بعد از رفتن آن مرد، حضرت به همراهانش فرمود: دوست دارید با من بیایید تا پاسخ مرا به او بشنوید؟ عرض کردند بله امام راه افتاد در بین راه این آیه از قرآن را تلاوت می فرمودند: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ .» (ال عمران /134) ؛«...فرونشانندگان خشم و بخشایندگان ( لغزش های ) مردم اند ، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. »

یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در زیر برق آفتاب، به خواب رفته بود و عرق از سروروی او سرازیر بود، حضرت پیامبر از آنجا می گذشت و چون او را بدین حال دید از عبای خود سایبانی برای او درست نمود و خود در آن سو، به قدم زدن پرداخت و آن فرد چون بیدار شد و سایبان و پیامبر را دید از شرم به دست و پای پیامبر افتاد و در زمره ی یاران او شد

با شنیدن این آیه متوجه شدیم که حضرت پاسخ آن شخص را آنطور که ما فکر می کردیم نخواهد داد. حضرت رفت تا به در خانه آن مرد رسید و فرمود: به صاحب خانه بگویید علی بن الحسین بیرون ایستاده وی در حالیکه آماده شرارت بود از خانه بیرون آمد و شک نداشت که حضرت برای تلافی آمده است اما  امام سجاد (علیه السلام) با نرمی فرمودند: برادر! تو اندکی پیش نزد من آمدی و آنچه می خواستی گفتی اگر آنچه گفتی در من هست من هم اکنون از خداوند آمرزش می طلبم و اگر در من نیست از خدا می خواهم تو را بیامرزد.

آن مرد میان دو چشمان حضرت را بوسیده و عرض کرد من چیزهایی را گفتم که در شما نبود و خودم به آنچه گفتم سزاوارترم."

دعای امام سجاد (علیه السلام) را فراموش نکنیم که می فرمایند: خدایا بر پیامبر و دودمانش درود فرست و توفیق ده و یاری کن در برابر کسی که با من ناراستی می کند، خیر خواهانه رفتار کنم، کسی را که از من دوری می گزیند به نیکی پاداش دهم، هر که مرا محروم می سازد به او عطا و بخشش کنم و هر که با من قطع رابطه می کند صله رحم کنم. هر که مرا غیبت می کند نیکی هایش را یاد کنم.(صحیفه سجادیه – دعای 20 مکارم الاخلاق)

در پایان ذکر این مهم لازم است که انسان های خدایی در برابر مسائل و بی ادبی هایی که علیه شخص خودشان انجام می شد گذشت می کردند نه در برابر قانون و ارزشهای دینی.




تاریخ : یکشنبه 94/2/6 | 1:30 عصر | نویسنده : محمد امیدواری ابرقویی | نظر

  • paper | ماه موزیک | راه بلاگ